اعتکاف، یک کاری فردی ست. . .

امام خامنه ای:

این اعتکافی که جوانها انجام میدهند، در واقع دارند با خدا خلوت میکنند.

اعتکاف بیشتر یک کار فردی است؛ ایجاد یک ارتباط با خداست.

جوری نشود که برنامه‌های جمعی این مراکز اعتکاف، حال خلوت و حال ارتباط فردی و قلبی با خدا را در افراد ضعیف بکند یا بگیرد.

مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند این جوانها قرآن بخوانند، نهج‌البلاغه بخوانند، صحیفه‌ی سجادیّه بخوانند.

 

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد حضرت علی (علیه‌‌السّلام) ۲۶/۴/۱۳۸۷

 

 

 

می رومـ به دور از آدمـ هایت 

کنار آدمـ ها زندگی کردن 362 روز ِ سال بس!

می خواهمـ بیایمـ

 این بار کنار تو زندگی کنمـ و فقط با تو ..

و عاشقانه برایت بسرایمـ ..

منبع: شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ

+می روم. . .

برای آدم شدنمان دعا کنید. . .

وَ ذِکْرُ الْخَطَایَا. . .

زمانی که سرنوشت خلاف میلِ تو رقم خورد

و بدونِ چون و چرا گفتی

" الهی رضا برضاک و تسلیم بامرک "

بنده ای. . . 

 

+

إِلَهِی یُنَجِّی ذِکْرُ طَوْلِکَ لَوْعَتِی

وَ ذِکْرُ الْخَطَایَا الْعَیْنَ مِنِّی یُدَمِّعُ
------------------------------------
خدایا

یاد عطاى همیشگی ات آتش دلم را خنکا می بخشد

و یاد گناهان،دیدگانم را اشکبار می سازد

 

رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ. . .

تنها یک "امتحان" کافی بود 

تا ثابت کند  هیـــچ نیستم

هیچ. . .

جز یک مشت ادعا. . .

 

اعتماد به خدا. . .

آیت الله مجتهدی تهرانی

خداوند تبارک و تعالی فرمود:

اگر بنده بداند من خدای او هستم و هرچه صلاح اوست به او می دهم، در دلش از من ناراضی نمی شود. در حدیث است که
"انتم کالمرضی و ربّ العالمین کالطبیب."
ما همه مانند مریض هستیم و خدا مانند طبیب.
ساعت 10 صبح دکتر به همراه مامور آشپز خانه وارد اتاق بیماران می شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می گوید: "به این چلو کباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب." مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند. حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراض نمی کند.
حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص روانی است.
ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا، چرا به فلانی خانه ی دوهزار متری دادی و به من ندادی،ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم، باید بفهمیم. همان طور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند، ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هرچه به ما می دهد راضی باشیم.

فَبِعِزَّتِکَ. . .

فَبِعِزَّتِکَ أَسْتَجِبْ لِی دُعائِی . . .

 

 خدایا

به عزتت پناه آورده ام؛

 دستِ دلــم را بگیر

مـــرا بــبخــش. . .

اگر گناه می کنم یعنی...

هنوز عاشقت نشده ام...!

آخر...

عاشق که روی حرف معشوقش...

حرف نـــــــمیزند...!

 

رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا. . .

خواستم گله هایم را

یک به یک برایت بگویم

اما؛

بگذریم. . .

عاشق که گله نمی کند!

فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ. . .*

عاشق که باشی

جز " او " را نمی بینی

 

*پس به هر سو رو کنید آنجا روى [به] خداست

   بقره - 115

از آن دم که از همه ببُرم با توام. . .!

نگاه تــو که باشد

چه باک

اگر دنیایی مرا نبیند !

نمیدانم کجا ...

ولی جای خوبی از این قصه ایستاده ای

که هیچ گاه از حواس لحظه هایم پرت نمی شــوی

طوفان‌زده‌‌ی‌ بلا. . .

فخر است برای‌ من، فقیر تو شدن
از خویش گُسستن و اسیر تو شدن
طوفان‌زده‌‌ی‌ بلای‌ قهرت بودن
یکتا هدف کمان و تیر تو شدن

نیست شو. . .

عاشقان روی او را خانه و کاشانه نیست 

مرغ بال و پرشکسته فکر باغ و لانه نیست

گر اسیر روی اویی، نیست شو،پروانه شو 

پای بند ملک هستی در خور پروانه نیست

 

فقط خودت. . .

ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ. . .

فقط

خودت را

می خواهم

یا صاحب کل نجوى

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِکَ

وَ عَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ

انّ مع العسر یسرا

انّ مع العسر یسرا فانّ مع العسر یسرا: هر آینه "در" سختی آسانی است.

نفرمود: انّ بعد العسر یسرا.

در دلِ عسر، یسر خوابیده است.
یعنی در همین سختی و ناراحتی، نه پس از آن، شیرینی و راحتی هست.
به آنچه خدا برایت پیش آورده صابر باش و تن بده و تسلیم باش تا شیرینی اش ظاهر شود.

حاج محمد اسماعیل دولابی رحمه الله علیه

الهــــی رضــــاً برضــــاک. . !

کاش به تمام

"رضــــاً برضــــاک" هایی که گفتم؛

"ایمان" داشتم. . .

پناهگاه

جز به سوےِ

"او" 

.

پناهی نیست. . .

اعوذ بالله من شر نفسی

باید 

از "خودمـــ" 

دل بکنم. . .

سکوتِ دل

چند روزی می شود

دلم سکوت کرده؛

دیگر نایی برای داد زدن نمانده...

+اللهمـــ ارزقــنا توفیقـــ الشهادة فی سبیلکـــ 

قلبم از آنِ تـــوست

دوست دارم  

صدای قلبــــم را

که با هر تپش

تـــــــــو را 

عاشقـــانه فریاد می زند

***

+اللهمـــ ارزقــنا توفیقـــ الشهادة فی سبیلکـــ 

تسبیح عشق

تـــو 

مثل دانه ی تسبیح می مانی 

و من

ذکر تو را تا شام می خوانم