حرف هایم
نگفتنی ست؛
به چشمانم خیره شو. . .
+
سکوت کرده ام نبودنت را. . .
حرف هایم
نگفتنی ست؛
به چشمانم خیره شو. . .
+
سکوت کرده ام نبودنت را. . .
عاقبت
یک روز،
حرف هایِ ناگفته ی دلـم را
به چشمانت می گویم. . .
+ اندوهِ بزرگیست؛ زمانی که نباشی. . .
از تــــو می گیــرد همان را که به دلت نزدیک ترش داشتـه بودی
و تـــــو آغوشت را به زانوانت می بخشــی
و به دلــــَت دلداری می دهی
دلداری می دهی...
و خودت خوب می دانی که اگر دلبـری کاری دشوار است
و زدلبــــری نتوان لاف زد به آسانی
لاجرمــ دلداری دشوارتر است
زیــــر و زبـــر می شوی زیـــر بار امانتــَ ش
چونان مــوری که دانه ای را به راهی صعب می برد
بعضــت می گیــرد
مثل ماهی توی حوض که عاشق ماه بلنـدی شده
به دلــــَت آتش مهری گرفته که از دور می سوزاندَت
مثل عکس رخ مهتاب که افتـــاده در آب
در دلَم هستی و بیـن من و تــو فاصله هاست
و تـــو می دانی عاقبت این بلنـــد پروازی عاشقانه را
هرگز به تـــو دستـم نرسد ماه بلنـــدم
اندوه بزرگیست چه باشی چه نبــاشی
امــا...
روی ِ دل ِ عاشقَ م به تــــو باشــد اگر...
می آیــی و می بریَ م
*
یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَــدْحًـا فَمُلَاقِیـهِ
اى انسان!
همانا تــو در راه پروردگارت رنج فراوان می کشی، پس او را دیدار خواهى کرد.
+چهل تکه ام را می پذیری؟
دیدی!
دست دلِ آدم را که میگیری، یک راست می بری سر وقت ع ش ق خودت ...
همیشه همینکار رابکن
حضرت عشق
منبع: ( + )
بی تـــو
سخت که نه؛
اصلا نمی گذرد. . .
+
هیچ یادت هست؟
نگاهم کردی و رفتی. . .
دانستم برگشتن که هیچ؛
دیگر باهم رفتن هم حتی در کار نیست؛
بغض کردم و گفتم:
به خدا می سپارمت
لبخند زدی و گفتی:
مرا از خدا پس خواهی گرفت. . .
یک روزی. . .
آری فهمیدم منظورت را، لابد
"آن روز که بیایم پیش خدا"
و اکنون
سالهاست که رفته ای
سالهاست که تنها مانده ام؛
سالهاست که ضیافت داریم هر شب. . .
آخر میدانی؛
راستش را بخواهی دلم برایت بدجور تنگ شده است. . .
هرشب
دست های خودم که نه، دست های کودکانمان را هم
بالا میگیرم و با یاد آن شب که مادرم گفت
من هم پیشوای بچه هایمان میشوم و... میگویم:
اللهم عجل وفاتی سریعا. . .
+
کاش همه ی کودکان دنیا از آن من بودند تا با دست های همه ی آن ها میخواستم که...
++
بغض نوشته ای از دیدن حالات همسر یک شهید...
منبع: ( ذکرنوشته های دل )
*
بیا برگرد ، با هم گاه... ، با هم راه... ، با هم... آه !
مرا دور از تو خواهد کشت "با هم" های بعد از تو
مژگان عباسلو
امام خامنه ای:
این اعتکافی که جوانها انجام میدهند، در واقع دارند با خدا خلوت میکنند.
اعتکاف بیشتر یک کار فردی است؛ ایجاد یک ارتباط با خداست.
جوری نشود که برنامههای جمعی این مراکز اعتکاف، حال خلوت و حال ارتباط فردی و قلبی با خدا را در افراد ضعیف بکند یا بگیرد.
مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند این جوانها قرآن بخوانند، نهجالبلاغه بخوانند، صحیفهی سجادیّه بخوانند.
می رومـ به دور از آدمـ هایت
کنار آدمـ ها زندگی کردن 362 روز ِ سال بس!
می خواهمـ بیایمـ
این بار کنار تو زندگی کنمـ و فقط با تو ..
و عاشقانه برایت بسرایمـ ..
منبع: شمعدانی هاے لب تاقچــه دلــ
+می روم. . .
برای آدم شدنمان دعا کنید. . .
دوست دارم
صدای قلبــــم را
که با هر تپش
تـــــــــو را
عاشقـــانه فریاد می زند
***
+اللهمـــ ارزقــنا توفیقـــ الشهادة فی سبیلکـــ