طول هفته که هیچ،
حتی جمعه هایمان هم بی یادِ تو می گذرد؛
فقط شاید غروب هایِ دلگیرش،
کمی از "روزمرگی"ها جدایمان کند...
واِلّا
"عهد"هایمان پَر. . .
"ندبه" ها، پَر. . .
"بندگی"، پـــــَر. . .
+
بدونِ تو؛ دنیا جایِ قشنگی نیست. . .
طول هفته که هیچ،
حتی جمعه هایمان هم بی یادِ تو می گذرد؛
فقط شاید غروب هایِ دلگیرش،
کمی از "روزمرگی"ها جدایمان کند...
واِلّا
"عهد"هایمان پَر. . .
"ندبه" ها، پَر. . .
"بندگی"، پـــــَر. . .
+
بدونِ تو؛ دنیا جایِ قشنگی نیست. . .
تشنگیِ مان
از حد گذشته؛
مولا. . .
نماز باران می خوانیم نذر آمدنتان. . .
ببار و
سیرابمان کن
*
مَتی یَنتَفِعُ مِن عَذبِ مائکَ فقد طالَ الصَّدی. . .
کی شود که از چشمهی آب زلال ظهور تو بهره مند شویم که عطش طولانی گشت.
فرازی از دعای ندبه
یَا ابْنَ یس
کودکانِ غزه
چشمِ امیدشان به توست؛
برگرد مولا . . .
+
" فَإِنّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ "
*
أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ
أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ
أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ
کجاست آن مهیّا گشته براى ریشه کن کردن ستمکاران،
کجاست آنکه براى راست نمودن انحراف و کجى به انتظار اویند،
کجاست آن امید شده براى از بین بردن ستم و دشمنى
وقتی قدم برمیداری و روی زمین راه میری، وقتی از کنار شقایقها میگذری و عاشقشون میکنی، وقتی به خورشید اذن تابیدن میدی و به رود اجازه جاری شدن؛ وقتی لبخند میزنی وحیات رو به عالم هدیه میکنی، همه بیاختیار میگن الله اکبر!
وقتی به نماز میایستی، خم میشی و به رکوع میری، پیشونیت رو روی خاکها میگذاری و سجاده از اشکهای تو خیس میشه، فرشتهها همنوای با تو میگن سبحان الله!
وقتی نگاه میکنی، ازهمین نزدیکیها، از زیر سقف همین آسمون، و زیر لب دعا میخونی که خدایا شیعیانم...! دنیا میگه یا عین الله!
و وقتی من هر صبح و شام دنبال تو به هر گوشهای سر می زنم، وقتی نشونیت رو از غریبهها میگیرم، وقتی روی خاکها رد پات رو جستجو میکنم، دلم با فریاد میگه یا حاضر و یا ناظر!
و بعد من رو آروم آروم میاره تا نزدیکیهای تو، تا همونجا که عطر نفسهات رو میشنوم؛ ومن ناگهان به یاد میارم که این عطر رو بارها شنیدم، درست همون زمانی که از کنار شقایقها میگذشتم و عاشق میشدم، درست وقتی از آب رود مینوشیدم و روان میشدم، درست وقتی به خورشید خیره میشدم و پر و بال میگرفتم، درست همون زمانها بود که نگاهم در نگاه تو گم میشد وصدام با صدای تو یکی، اما من نمیفهمیدم! از بس که به من نزدیک بودی، از بس در کنارم بودی وعجب که من دوردستها رو به دنبالت میگشتم و تو رو نمییافتم!
وعجب که هنوز هم تو به من نزدیکی و هنوز هم من چشم به راه تو خیره به دوردستهام!
السلام علیک یا عین الله یا اباصالح المهدی
++
دلم اندازه ی تمامِ…
…نـ ـ ـه…
انـــدازه ندارد …
بی اندازه دلگیرم بی تــــــــــــو …
من تمـــام شده ام؛ بیــــآ. . .
دلتنگی هایم ؛
تنهـــایی هایم ؛
نبودن هایت ؛
حجم دارد. . .
اگر غیر از این بود ؛
سنگینی این همه عـــدم. . .
کمرم را خم نمی کرد!
آقایِ من . . . !
مدتهــــاست لحظه به لحظه از ندیدنِ رویتــــ ،
اِنکَسَـــرَ ظَهـــری. . .
بسم الله الرحمـــن الرحیــــم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً
حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً
وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن ، زار شدن هم دارد
هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شده خوار شدن هم دارد
عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد
همه با درد به دنبال طبیبی هستیم
دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد
ای طبیب همه انگار دلت با ما نیست
بد شدن حس دل آزار شدن هم دارد
انقدر حرف در این سینه ما جمع شده
این همه عقده تلنبار شدن هم دارد
از کریمان فقرا جود و کرم میخواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد
نکند منتظر مردن مایی آقا
این بدی مانع بیدار شدن هم دارد
ما اسیریم، اسیر غم دنیا هستیم
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
علی اکبر لطیفیان
امام خامنه ای:
حضرت عسکرى علیهالسلام در همان شهر سامرا، که در واقع مثل یک پادگان بود توانسته بودند با یک شبکهى عظیم تبلیغاتى و تعلیماتى این همه ارتباطات را با سرتاسر دنیاى اسلام تنظیم کنند. فقط این نبود که مسائل نماز و روزه یا طهارت و نجاسات را جواب بدهند؛ در موضع «امام» با همان معناى اسلامىِ خودش قرار مىگرفتند و با مردم حرف مىزدند.
۱۳۸۲/۰۲/۲۰
نمی دانم
تا چند جمعه
بدون "تــــو"
باید به انتظـــار بنشینم...
***
+اللهم عجل لولیک الفرج
+اللهمـــ ارزقــنا توفیقـــ الشهادة فی سبیلکـــ
انتـــــم الاول و الآخــــــر...